به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) همایش یک روزه «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن» یکشنبه(26 اردیبهشت) به همت گروه فرهنگی ایرانی پژوهشکده فرهنگ معاصر در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
محمد امین قانعی راد استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در بخشی از این نشست با بیان اینکه واژه تجربه و تجربه ایرانی ما را به عالم تاریخ و پدیدارشناسی میبرد گفت: به ویژه وقتی واژه تجربه مواجهه میآید باید تجربه خود را به شیوه پدیدارشناسی روایت کنیم. در اینجا واژه مواجهه اهمیت دارد چون این واژه به معنای رویارویی است؛ گویا ما در شرایط خاص تاریخی به جامعه شناسی برخورد کردیم.
وی با اشاره به مواجهه ما با علم و تکنولوژی ادامه داد: معمولاً کسانی که مواجهه ما را با علم و تکنولوژی مطرح میکنند به بحث شکست ایران از روسیه و سوال معروف عباس میرزا که گفت «چرا شما پیش رفتید و ما نتوانستیم؟» اشاره میکنند؛ بنابراین میتوان گفت مواجهه ایران با علم و تکنولوژی مدرن پس از شکست ایران از روسیه و عهدنامه گلستان و ترکمنچای اتفاق افتاد و بحث شکست نظامی اهمیت پیدا کرد، بنابراین دریافت ما از علم بیشتر به دریافت ما از علم نظام بر میگشت.
وی افزود: ما هنوز اسیر رویارویی و مواجهه اولیه با علم و تکنولوژی هستیم. حال درباره جامعه شناسی هم باید این سوال را مطرح کنیم که مردم ما چه زمانی با جامعه شناسی مواجهه شدند و این مواجهه چه تاثیری روی دستگاه اندیشهای ما گذاشت؟ جامعه شناسی چه چیزی را تبدیل به مساله کرد؟ اولویتهای پژوهشی چه شد؟ رابطهاش با دولت و ملت چه شد؟ ما گاهی این مسایل را به شیوه ذهنی مطرح میکنیم، انگار جامعه شناسان نشستهاند و نحوه مواجهه خودشان را با دولت و ملت مطرح کردند. به هر حال در پشت نظریهها لزوماً نباید به دنبال آدمها دارای گوشت و پوست گشت چون این گونه نیست که هر نظریهای نظریهپرداز داشته باشد. بسیاری از نظریهها در مواجهه شکل میگیرد و ما نسبت به آن ناخودآگاه برخورد میکنیم.
به گفته قانعی راد، علم هم مانند انسان دارای ناخودآگاهی است و آن دستگاه اندیشهای است که در عمل آن را پی میگیرد و تبدیل به عادتواره جامعه شناسان میشود. ما یک نوع تجربه وجودی داریم که چارچوب فکری و دستگاه اندیشهای ما را تحت تاثیر خودش قرار میدهد.
رئیس انجمن جامعهشناسی در ایران با طرح این سوال که داستان شکل گیری جامعه شناسی در کشور چه بوده و چه برهههای مهمی در جامعهشناسی ایران وجود داشته و چه سالهایی مهم بوده است؟ توضیح داد: یکی از این سالها، 1317 است که دکتر غلامحسین صدیقی فارغالتحصیل می شود و از فرانسه به ایران بر میگردد و در دانشسرای عالی درس جامعه شناسی تعلیم و تربیت را تدریس میکند. در سال 1322 نیز سالی است که یحیی مهدوی کتاب «جامعه شناسی؛ مقدمات و اصول» را تالیف میکند که اولین کتابی است که در جامعهشناسی تالیف شده است.
وی اضافه کرد: بعد از این اگر رخداد دیگری را دنبال کنیم، در سال 1337 موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی راهاندازی و در سال 1350 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تاسیس میشود و در کنار اینها نیز تاریخهای مهمی دیگری داریم که تا 1357 دنبال میشود.
وی تاکید کرد: اگر سال 1317 را ابتدای پایهگذاری جامعه شناسی بدانیم تا کنون 78 سال این رشته در کشور تاریخ داریم. حال مساله مهم این است که کجا مواجهه صورت گرفته است؟ در سال 1317 تا 1357 که دورهای 40 ساله است ما میتوانیم برایش یک قضاوت و بعد از انقلاب هم قضاوت دیگری کنیم. بنابراین جامعه شناسی یک دوره 40 ساله قبل و 38 ساله بعد از انقلاب دارد. درباره دوره دوم میتوان داوریهای متفاوتی را ارائه کرد. از سوی دیگر 40 سال اول هم دو دوره پیشاتاریخ و تاریخ دارد؛ پیشاتاریخ از 1317 و از 1337 است. ما در این مرحله مواجهه قدرتمندی با جامعهشناسی نداریم و فقط دو کتاب داریم و هنوز نهادی که بتواند در کشور جایگاهی ایفا کند وجود ندارد اما از 1337 تا 1357 هم یک دوره 20 ساله داریم که میتوانیم شکلگیری جامعه شناسی را مورد بررسی قرار دهیم.
به گفته این استاد دانشگاه، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در باغ نگارستان راهاندازی شد و نراقی هدف از این موسسه را تربیت نسل جوان برای تجهیز مبانی علمی و تئوری بیان میکند. از سوی دیگر دکتر صدیقی معاون نخست وزیر در دوره کودتا است. او از نزدیکترین یاران مصدق است و بعد به زندان انداخته میشود و پس از آزادی زندان با پیشنهاد سه نفر و حمایت احسان نراقی مسئولیت تاسیس موسسه را میپذیرد. احسان نراقی چند هفته پس از تاسیس موسسه از طرف ایرج افشار به عنوان مدیر موسسه معرفی میشود. در سال 93 تا 42 صدیقی در جبهه ملی دوم انتخاب میشود ولی در همین فرصت به دلیل مخالفت با رفراندوم به زندان انداخته میشود.
وی افزود: در موسسه چهرههایی مانند جلال آل احمد، حبیب الله پیمان، غلامحسین توسلی و داریوش آشوری را داریم که در موسسه پژوهش میکردند. به تدریج در سال 1355 گروهی بنیادی را به نام «مطالعه فرهنگ ها» به مدیریت داریوش آشوری بنا میکنند. این مرکز بعدها تبدیل به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تبدیل میشود. در سال 1355 نیز سمینار اندیشه غربی و گفتوگوی فرهنگها برگزار میشود و مساله آن این است که در دوره حاکمیت اندیشه غربی امکان گفتوگوی فرهنگها وجود دارد که کتاب مجموعه مقالاتش به زبان فرانسه در پاریس چاپ و بعد از انقلاب ترجمه و منتشر شد.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب نیز از همان سال 37 جامعه شناس دیگری به عنوان معلم انقلاب شناخته میشود و آن دکتر علی شریعتی است. اولین رئیس جمهوری ایران از همین موسسه است و نظریه پردازانی چون جلال هم از این موسسه بر میآیند. بنابراین جامعهشناسی در کشور طی این دوره 20 ساله یک نیروی فعال، اثرگذار و شکل دهنده بوده است.
قانعی راد با اشاره به روایت دکتر آزاد ارمکی درباره این دوره اظهار کرد: او میگوید نسل اول و دوم جامعه شناسان افرادی بوروکرات بودند که ساخت جامعه را دنبال میکردند و دولت آنها را هدایت میکرد. این افراد در سالهای بعدی کتابهایی نوشتند که چگونه میتوان جامعه را اداره کرد. حال سوال این است که چطور شخصیتهای مخالف شاه در این نهاد بودند و چرا این نهاد تا سال 1350 تحمل نشد.
وی با اشاره به اینکه تعطیلی این موسسه به رادیکالیزه شدن جامعهشناسی در کشور کمک کرد گفت: جامعه شناسی در دورههای جدید یکی از نیروهای مشروعیت بخش به نظام است. جامعهشناسی در این کشور در فضایی چون ائتلاف روشنفکران، ائتلاف یونسکو و ... شکل گرفته است. در میان روشنفکران هم، چندگانه چپ، مذهبی و لیبرال داریم. شما ارتباط شریعتی با مصدق را در آثارش میبینید. بنابراین نهاد جامعهشناسی در کشور توسط روشنفکرانی راهاندازی میشود که نهضتشان (مصدق) شکست خوردهاند.
وی توضیح داد: مواجهه ما با جامعه شناسی مواجهه آدمهایی است که شکست سیاسی خوردند اما جامعه شناسی در فرانسه محصول پیروزی انقلاب فرانسه است. برخی مانند مارکس در این دوره نظریات چپی دارند و برخی هم در این دوره احیای دین را دنبال میکنند که شریعتی در این میان پیشگام است. همچنین برخی هم احیای جامعه شناسی را در این دوره تلخکامی دنبال میکنند.
به گفته قانعی راد، به هر حال در آمریکا جامعهشناسی محصول انجیل اجتماعی است اما در ایران جامعه شناسی نفرت به غرب و شاه دارد و هیچ ساز و کاری برای تغییر ندارد. کتابهایی که جامعهشناسان در این دوره تولید میکنند بیشتر مقاومت نسبت به نظام و آمریکا وجود دارد تا ساز و کار و راهکارها. جامعه شناسان هیچگاه نتوانسته بودند در ایران با توسعه پیوند بخورند در حالی که در فرانسه و آمریکا پیوند خوردند. بیشتر جامعه شناسان در ایران ناقد توسعه بودند و با شاه و غرب پیمان اخوت نبستهاند حتی احسان نراقی! نراقی اروپا مداری و غربگرایی را نقد میکرد از این رو میتوان گفت، فقط جلال نبود که غرب را نقد میکرد.
گفتمان مطالعات فرهنگ مردم یکی از گفتمانهای اصیل ایرانی است
نعمت الله فاضلی نیز در بخش دیگری از این مراسم با بیان اینکه گفتمان مطالعات فرهنگ مردم یکی از گفتمانهای اصیل ایرانی است که بسیار در حال گسترش و کارآمد است گفت: در گفتمان مطالعات فرهنگی، مردم موضوع زندگی روزمره ایرانی از لباس پوشیدن تا آشپزی و آب و هوا همه را در بستر معاصر توضیح و نحوه مواجه ما با این امور روزمره را تشریح میکند.
وی افزود: برخلاف برچسبهای نابجایی که به علوم انسانی زده میشود مانند اینکه سودمند نیست، علوم انسانی در ایران بسیار سودمند و تاثیرگذار است. وقتی کتابهای صادق همایونی یا مرحوم ابوالقاسم جوینی شیرازی را میخوانیم ممکن است فهمید نشود که چطور با روح انسان معاصر عجین شده ولی اینها همه یک پروژه فرهنگی برای ادغام میراث فرهنگی با دنیای جدید است. مطالعات فرهنگ مردم به تجربههای انسان معمولی و تاریخ مردم اشاره و توجه دارد نه تجربه انسانهای والامقام، رهبران سیاسی و غیره!
به گفته این استاد دانشگاه، مطالعات فرهنگ مردم یک نوع تلاش برای بازخوانی سنت و تفسیر است. کاری که این گفتمان میکند یک نوع آشنایی زدایی با فرهنگ مردم است. یعنی این گفتمان یک امکان برای ثبت شدن، مستند شدن و زندگی فرهنگ مردم را فراهم میکند.
وی تاکید کرد: ما چه بخواهیم چه نخواهیم مجبوریم مدرن شویم. ما باید یاد بگیریم که خودمان را در شرایط جدید بازسازی کنیم و در این میان مطالعات فرهنگ مردم یکی از راهبردهای معرفتی برای امروزی شدن و مدرن شدن جامعه است که اتفاقاً آرشیو گستردهای هم در این باره داریم. مطالعات فرهنگ مردم کارش این است که پارههای گوناگون فرهنگ ایرانی را از طریق علم جدید به یکدیگر متصل کند. به همین دلیل هم یک علم بین رشتهای حساب می شود. مساله فرهنگ مردم یک بحث ناسیونالیزمی نیست بلکه مساله آن خود مردم و زندگی روزمره آنهاست. این نوع گفتمان ریشه در علوم اجتماعی ندارد بلکه ریشه در نیازهای ارتباطی و زیستی ما دارد.
فاضلی با انتقاد از اینکه متاسفانه در علوم اجتماعی و نظام آموزش عالی کشور مساله گفتمان مطالعات فرهنگ مردم به حاشیه رانده شده است اظهار کرد: از سوی دیگر محققان آن هم اغلب شخصیتهای حاشیهای هستند که مورد توجه قرار نمیگیرند و اگر بخواهند وارد این حیطه بشوند به آنها برچسبهایی همچون سکولار و... زده میشود.
وی عنوان کرد: اگر امروز به مطالعات فرهنگ مردم مثل آثار صادق همایونی و بلوکباشی توجه میشد امروزه هم مدرن بودیم و هم به مدرن بودن خودمان افتخار میکردیم و به این فلاکت نمیافتادیم چون مطالعات فرهنگ مردم یک نگاه تازه به سنت و به عبارتی نوعی بازآفرینی سنت است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما گفتمان مطالعات مردم را از فرهنگ مان حذف کردیم در حالی که جزو باستانیترین کشورهای جهانیم عنوان کرد: اگر امروز مهندسان به ما سلطه پیدا کردند و برای ما تصمیم میگیرند به خاطر این است که در ایران دون پایه ترین دانش علم مردم شناسی است. قبل از اینکه غارت شویم و تمام شویم باید بیدار شویم و مواجهه خودمان با تاریخ و سنت را بازخوانی کنیم.