خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- فریدون شایسته، پژوهشگر حوزه تاریخ: زندهیاد پرتو در تاریخنگاری گیلان یک فرد پرکار و بسیار موثر بود، به طوری که میتوان گفت تا آنزمان در گیلان فردی نداشتیم که هم در عرصه مقالهنویسی، تالیف کتاب، تصحیح متون و هم در ترجمه سفرنامهها و آثار مورخان خارجی دست به قلم باشد.
پرتو در حوزه تصحیح متون نیز سراغ آثاری رفت که کمتر در دسترس بودند و پژوهشگران برای تالیف تاریخ گیلان به آنها نیاز داشتند. از طرفی وی با مراجعه به منابع کتابخانه ملی، سازمان اسناد، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و سایر کتابخانهها به گردآوری اسناد، یادداشتها، متون و نسخخطی در رابطه با گیلان پرداخت، آثاری که کمتر دیده شده بود و برای نگارش تاریخ گیلان بازخوانی آنها ضرورت داشت.
در این میان به پاورقینویسی برخی آثار پرداخت که یکی از این آثار، یادداشتهای فردی مخالف نهضت جنگل بود و آن را در کتابخانه ملی پیدا و بازنویسی کرد و در اختیار هوشنگ عباسی قرار داد و در کتاب «یادبودهای جنگل» به چاپ رسید. سایر متون تحصیح شده از سوی روانشاد پرتو، از جمله کتابهای «تاریخ طبرستان» محمدبنحسن ابناسفندیار، «تاریخ گیلان و دیلمستان» ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، «تاریخ گیلان: رویدادهای گیلان در سدههای دهم» عبدالفتاح فومنی و «جغرافیای گیلان» مهدی مهدوی لاهیجانی و ... که نیاز به بازخوانی و پاورقینویسی داشت و وی پس از بازنشسته شدن در آموزش و پرورش آن را انجام داد که از جمله کارهای سترگ و به یادماندنی است.
از آثار موثر و ماندگار پرتو، کتاب «تاریخ شیلات گیلان» است که حوزه هنری گیلان آن را با نام «دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان» منتشر کرد و یکی از آثاری است که محققان میتوانند از آن بهره ببرند. همچنین کتاب «تاریخ گیلان از آغاز تا برپایی جنبش مشروطه»، اگرچه بر اساس تحقیقات پهنانگر نوشته شده و چندان وارد بحثهای تحلیلی و جزئیات نشده است اما تاریخ کلی گیلان را در دو هزار سال بررسی کرده و برای فردی که میخواهد کلیاتی از تاریخ گیلان، جنبشها و نقش خاندانهای حکومتگر محلی بداند، اثر بسیار مفیدی است.
قبل از پرتو کسی به طور جدی وارد تالیف تاریخنگاری گیلان نشده بود. اگرچه فردی مانند سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی بیشتر پژوهشگر نهضت جنگل بود و خاطرات یاران نزدیک میرزاکوچک را گردآوری کرده بود، از طرفی فریدون نوزاد در حوزه ادبیات گیلک قلم زده و بعضا برخی آثار وی در باره تاریخ تئاتر گیلان، جراید و مطبوعات گیلان است. ضمن اینکه بیشتر آثار زندهیاد جعفر خمامیزاده در حوزه ترجمه است و اضافاتی در این حیطه نوشته و کمتر در حوزه تاریخ آثار ماندگاری از خود خلق کرده است. اگرچه آثار آنها که در راه تحقیق و تالیفشان زحمات بسیاری کشیدند، ارزشمند است و باید قدردان آنها بود. اما زندهیاد پرتو، پژوهشگری چندوجهی به شمار میآمد که هم دستی در نگارش مقالات داشت، هم در تصحیح و پاورقینویسی متون و نسخ خطی فعال بود و در تالیف تاریخ قلم زد و هم در ترجمه یادداشتها، سفرنامههای مستشاران و دیپلماتها وارد شد.
در برپایی همایشهای مربوط به تاریخ گیلان نیز فرد فعال و پرتلاشی بود و در این زمینه کمتر پژوهشگری را میتوان در خطه گیلان پیدا کرد که در این حوزه فعال بوده است. پرتو در برپایی همایشهای علمی تاریخی برای رهبران جنبشهای سیاسی اجتماعی معاصر مانند «کلنل پسیان، رئیسعلی دلواری، عبدالحسین لاری، شیخ محمد خیابانی و میرزاکوچک جنگلی و ...» نقش داشت و به نحوی در این همایشها مثمرثمر بود. ضمن اینکه دو همایش در پاسداشت نهضت جنگل در گیلان برگزار کرد که خود مسئولیت دبیرعلمی و دبیر اجرایی آن را به عهده داشت.
با توجه به آنچه برشمردم ظهور چنین افرادی در حیطه تاریخنگاری مانند شاعرانی است که با علاقه و به نوعی دلی کار میکنند و تا آن ذوق به وجود نیاید، کسی شاعر نمیشود، مانند حیدر یغما نیشابوری علیرغم سواد پایین شاعری خوشقریحه از آب درمیآید و دو دیوان شعر از خود به یادگار میگذارد. این در حالی است که چه بسا در این آشفته بازار مدرکگرایی، افرادی با داشتن دکترای ادبیات ذوق آن را ندارند که یک بیت شعر بسرایند، حال این افراد را مقایسه کنید با امثال شاطر عباس صبوحی در دوره صفویه که توانست نام خود را در تاریخ ادبیات ماندگار کند. کار پژوهش نیز براساس دل و ذوق است و تا انسان آن ذوق و علاقه را نداشته باشد نمیتواند در این حیطه دشوار وارد و به ثبت و نگارش تاریخ بپردازد.
همچنین برای اینکه در عرصه تاریخ افرادی مانند شادروان پرتو داشته باشیم تا با ذوق در این راه قلم بزنند و این حوزه بدون پژوهشگران سختکوش و پرتوان نباشد باید نهادهای پژوهشی فعال داشته باشیم تا از رشد و نمو این افراد حمایت کند. در حالی که نهادهای پژوهشی ما از پژوهشگران آزاد حمایتی نمیکنند و آثاری که این نهادها به چاپ میرسانند نیز چندان پشتوانه محتوایی و علمی ندارد. حمایت نکردن از پژوهشگران خوش ذوق و علاقهمند باعث میشود که افراد چندان رغبتی به فعالیت در این حیطه نداشته باشند. پژوهشگری مانند پرتو که از سیاهکل به رشت میآمد و پس از انجام تحقیقات خود دوباره به سیاهکل برمیگشت، این مسیر را تنها با علاقه شخصی به تاریخ طی میکرد. با گذشت زمان هرچه رو به جلو میرویم افرادی مانند وی که با عرق به زادگاهش دست به پژوهش و تالیف بزنند، بسیار انگشتشمار هستند. افرادی که سُودای نام نداشته باشند و از آسایش و قُوت خانواده کم کنند و دل به تاریخنگاری ببازند.
معتقدم که نهادهای پژوهشی حضور بسیار کمرنگی دارند و گاه بر این تصور هستم که گویی متوجه نیستند که پس از زندهیادان میرابوالقاسمی، خمامیزاده و پرتو تاریخنگاری گیلان که هنوز بخشهای بسیاری از آن نیازمند پژوهش و تالیف است، بدون پشتوانه مانده است! به عبارتی در آینده پژوهشگران فعال وعلاقهمندی وجود ندارد که در حیطه تاریخنگاری گیلان قلم بزند و این حوزه خالی میماند و افرادی پرورش نیافتند تا ادامهدهنده راه این پژوهشگران زبده باشند. به قول زندهیاد محمدابراهیم باستانیپاریزی «کار ناکرده بسیار است» و ما هنوز در رابطه با تاریخ محلی گیلان کارهای ناکرده بسیار داریم و با رفتن امثال پرتو که در این زمینه بسیار فعالیت داشت، انتظار داریم چه کسانی راه وی را در پیش بگیرند و آن بخشهای مغفول تاریخ گیلان را تالیف کنند! اگرچه بنده چندان ناامید نیستم اما باید بگوییم خیلی هم امیدوار نیستم.
قبلا اشاره کردم نهادهای پژوهشی ما کارایی چندانی ندارند در این میان افرادی مانند زندهیاد پرتو که خروجی بیش از این نهادها دارد، حمایت نمیشود. برای مثال مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان که چهرهای دانشگاهی است از زمانی که این مسئولیت را به عهده گرفته تا کنون چه کاری در حیطه تقویت نهادهای پژوهشی انجام داده تا بعدها در کارنامهاش به یادگار بماند؟ آیا میتواند بگوید به پژوهشگران گیلان کمک کردم و در تقویت آنها در چاپ آثار بر زمین مانده موثر بودم؟
پژوهشگران با تلاش و هزینه فردی پژوهشی را انجام میدهند و سُودای نام و نان نیز ندارند و درصدد هستند که اثر خود را منتشر کنند. حال در این میان اکثریت آنها بنیه مالی ندارند که کتاب خود را به چاپ برسانند. با این مسائل که بیان شد نهادهای مسوول، استاندار یا مدیر سازمان فرهنگ و ارشاد را نمیبینید که بیایند از این آثار تحقیقی حمایت کنند. بنابراین وقتی چنین شرایطی پیش میآید یک محقق، پژوهشی را که با صرف چند سال به سرانجام رسانده و با وجود پیگیری و مراجعه به استانداری، فرمانداری، شهرداری، سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، کتابخانه مرکزی و ...نتوانسته آن را به چاپ برساند. بنابراین چگونه باید انتظار داشت که پژوهشگران باذوق همچنان در عرصه پژوهش قلم بزنند و اثر بیافرینند. برای مثال اکنون بنده چند اثر پژوهشی دارم که با مراجعه به نهادهای مختلف در تلاش هستم که آنها را منتشر کنم. حتی برای انتشار این آثار به ناشران تهران نیز مراجعه کردم تا این کتابها به جامعه کتابخوان و علاقهمند به تاریخ محلی گیلان ارائه شود، اما تا کنون نتوانستم ناشری پیدا کنم که این آثار را به چاپ برسانم.
خاطرات بسیاری از زندهیاد پرتو دارم و از جمله زمانی که قرار شد دبیرخانه تاریخ از وزرات آموزش و پرورش جدا شده و به استانها واگذار شود، با اینکه مسئولان سطح بالای آموزش و پرورش گیلان در این حیطه چندان فعال نبودند و استانهای فارس، آذربایجان شرقی، همدان و اصفهان بسیار پیگیر بودند تا دبیرخانه استانی تاریخ به این چند شهری که اشاره شد، برود و در سازمان برنامهریزی درسی نشستند و برنامهریزی کردند و گروه تالیف تاریخ کتابهای درسی متفقالرای شدند که افشین پرتو در گیلان نسبت به دیگر همقطارانش صلاحیت بیشتری به دلیل خوشنامی دارد و از این رو نخستین دبیرخانه تالیف کتابهای درسی تاریخ، نصیب گیلان شد و به این ترتیب بزرگمردی کوچک جثه، نامش فراتر از استان گیلان رفت و مورد احترام بسیاری از پژوهشگران، معلمان و علاقهمندان حوزه تاریخ بود.