خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ الهام عبادتی: آیین اختتامیه نهمین جشنواره بینالمللی فارابی و تقدیر از برگزیدگان آن که روز گذشته در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد، بهانهای بود تا بار دیگر حسن روحانی از تریبون ویژه این حوزه، بر عدم مهندسیکردن و سفارشی ساختن علوم انسانی در کشور تاکید کند.
او در این مراسم بر این موضوع تاکید کرد که علوم انسانی قطبنمای مسائل اجتماعی در ایران است و بهجای اینکه توسط چندین نفر در اتاقهای فکر هدایت و کنترل شود، خود باید هدایت و کنترلکننده جامعه باشد.
اما این سخنان روحانی ظاهراً به مذاق برخی از فعالان و کسانی که مدتهاست از اسلامی کردن علومانسانی در کشور سخن میگویند خوش نیامده و رئیسجمهوری را دعوت به سکوت کردن درباره علومانسانی کردهاند و خواستار عدم مداخله سیاسیون در علوم انسانی شدهاند!
اگرچه پروژه تحول علوم انسانی در کشور و تغییر در تولیدات و کتابهای آن متناسب با نیازهای روز جامعه میتواند به نفسه عمل خوبی باشد اما باید در نظر داشت که بسیاری از موسساتی که امروز دولت و رئیسجمهوری را تحت فشار و سکوت قرار میدهند سالهاست تحت عنوان اسلامیسازی علوم انسانی بودجههای کلانی را دریافت کردهاند و هنوز نتوانستهاند این پروژه را حتی در حد چندین صفحه جلوتر ببرند.
نگاهی به وضعیت کیفیت پایین کتابهای منتشر شده در حوزه علوم انسانی در سالهای اخیر یکی از نشانههای آشکار این عدم موفقیت است؛ بهنحوی که سال به سال شاهد انتشار تالیف و تدوین کتابهای ضعیف تری در حوزه علوم انسانی کشور هستیم، کتابهایی که هیچ تاثیر حداقلی و قابل توجهی در فعال کردن یا مولد کردن علوم انسانی کشور نداشتهاند.
به گونهای که از سوی برخی اساتید مانند موسی اکرمی بیان میشود حتی در حوزه اقتصاد اسلامی علیرغم سالها سخن گفتن هنوز نتوانستهایم مبانی نظری درستی برای این حوزه تدوین کنیم!
جالبتر اینجاست کسانی که در حملات خود درباره سخنرانی رئیسجمهوری در جشنواره فارابی او را دعوت به سکوت کردهاند و همواره از آزادی اندیشه و نظریهپردازی سخن میگویند، عملاً حق سخن گفتن از علوم انسانی را آن هم برای شخص دوم مملکت سلب میکنند!
بحث تحول در علومانسانی قصه چشم پر اشک است. تلاشهای بسیاری تاکنون در این حوزه انجام شده است؛ از تشکیل شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی که 22 سال از عمر آن میگذرد تا موسسات و مراکزی که با بودجههای دولتی و خصوصی تحت عنوان اسلامی سازی علوم انسانی و ... طی این سالها فعالیت میکنند. اما در پایان آنچه که میماند طرح این سوال است که همه این فعالیتها چقدر توانسته به اثر بخشی علوم انسانی و نقش آن در سیاستگذاری و برنامهریزی کشور کمک کند؟