به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «مدرنیتهی متأخر و تغییر اجتماعی» با عنوان فرعی (بازسازی زندگی اجتماعی و فردی) نوشته یعقوب احمدی و پرویز سبحانی از سوی انتشارات کویر منتشر شده است.
در پشت جلد کتاب میخوانیم: «کتاب مدرنیته متاخر و تغییر اجتماعی با معرفی ایدههای بنیانگذاران تفکر اجتماعی از جمله مارکس، دورکیم، وبر، زیمل و فروید و آثار کلیدی نظریه پردازان مهم معاصر از جمله لاکان، فوکو، لیوتارد، بودریار، باومن، گیدنز و بک و با ارزیابی محاسن تز «مدرنیته متاخر» در تقابل با ایده هواداران «پست مدرنیته» آغاز میشود. همچنین این کتاب به ایدههای فمنیستی و پسا استعماری در رابطه با مطالعه تجربه مدرن و پست مدرن نیز توجه میکند. نویسنده با ارائه مثالهایی از زندگی شخصی (از جمله خود و هویت، زندگی ارتباطی و صمیمی، مرگ، مردن و سیاست زندگی) نظریه را با زندگی واقعی پیوند میدهد. کتاب حاضر محتوای جدید، مفید، و ایدهآلی درباره نظریه اجتماعی معاصر و تغییر اجتماعی برای دانشجویان جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی و نظریه اجتماعی است.»
در این کتاب پارهای از مباحث مرتبط با هم مطرح میشود. در بخش نخست کتاب (فصول 2 تا 5) عنوان میشود که علایق جامعهشناختی نسبت به «فضای مدرن» تحت تاثیر تغییرات یا «دگرگونیهای» اساسی در مفاهیم نظری مدرنیته قرار گرفتهاند.
مباحث فصول 2 تا 5 نشان میدهند که سه تغییر فراگیر ساختیابی، ساختارشکنی و بازسازی مدرنیته، پیامدهای جدی برای نظم اجتماعی و تغییر اجتماعی به همراه دارند که در بخش دوم کتاب (فصول 6 تا 8) با تمرکز بر موضوعات مرتبط با زندگی شخصی تشریح میشوند.
بحث اصلی کتاب بر تفاوت تصویر پروژهی جامعهشناسی که از مفاهیم متنوع مدرنیته ظاهر میشود متمرکز است؛ البته، بهطورخاص، تمرکز آن بر تصویر بازسازگرا از جامعهشناسی که از نظریهی مدرنیته بازاندیشانه اخذ میشود، است. ارتباط میان تصاویر متفاوت از مدرنیته و جامعهشناسی مسئله است که در کل کتاب مورد بررسی قرار میگیرد و در فصل پایانی نیز عمدتاً بر دیدگاه بازسازگرا تأکید میشود.
فصل سوم توضیح داده میشود که چرا فهم زیمل از مدرنیته مانند سایر متفکران اجتماعی اجتماعی کلاسیک توسط نظریهپردازان «انتقادی» و پساساختارگرا به طور سیستماتیک اخذ نشده یا ساختارشکنی نگشته است.
فصل سه و چهار، حرکت ساختارشکنانه در نظریهپردازی درباره مدرنیته و انطباق رهیافتهای ساختارشکنانه با جامعهشناسی مدرنیستی را واکاوی میکند. فصل سوم با بررسی دیدگاههایی آغاز میشود که نظریهپردازان مکتب انتقاد فرانکفورت با ترکیب تفکرات مارکسی، وبری و فرویدی در ماهیت و جهتگیرهای مدرنیته بهوجود آوردند.
فصل چهارم، بحث بسیار مورد مناقشه و گستردهی زیرمجموعهی تغییر ساختارشکنانهی نظری مرتبط با مدرنیته و جامعهشناسی مدرنیستی، یعنی نظریه پست مدرنیته را مورد بررسی قرار میدهد. در این فصل، رهیافتهای متفاوت برای تئوریزهکردن پست مدرنیته و ارزیابی پیامدهای آن برای جامعهشناسی مورد مطالعه قرار میگیرد.
فصل پنجم به بررسی مفهومبندی تعدادی از نظریات معاصر مدرنیته به عنوان نظریا بازساندهی میپردازد که پیامدهای مهمی برای جامعهشناسی بازسازی شده دارند. این فصل همچنین مباحثی پیرامون مدرنیته به اصطلاح متأخر، ثانوی یا بازاندیشانه که توسط گیدنز و بک مطرح شده است را واکاوی میکند.
فصل ششم با بررسی نحوهی پیکربندی خودِ معاصر به مثابه پروژهای بازاندیشانه توسط رهیافت بازسازنده جامعهشناسی مدرنیستی گیدنز آغاز میشود.
در فصل هفتم تأکید بیشتر بر بینشهایی است که نظریات بازسازندهی مدرنیته مدعی تولید برای تغییر اجتماعی است؛ موضوعاتی مانند زندگی ارتباطی و صمیمی مساوات طلبانه؛ رابطه میان این موارد و تغییرات ساختاری که باعث ارتقاء سطوح جدیدی از برابر جنسیتی در مورد دستمزد میشود؛ و اثر «تاریخ عاطفی» مدرنیته بر پیشرفتهایی در دموکراتیکشدن زندگی اجتماعی معاصر.
فصل هشتم به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه موضوع مرگ و میر در نظریه مدرنیته بازاندیشانه برای بحث در مورد شکل ضروری علم سیاسی، یعنی سیاستِ زندگی مطرح شده است. در حالی که موضوع مرگ اغلب در نظریه اجتماعی مدرنیستی و پست مدرنیستی برای تشریح فقدان معنای مشترک در جوامع معاصر به کار میرود، در نظریه جامعهشناسی مدرنیته باز اندیشانه، از آن برای بحث در مورد «بازگشت» نهادمند تجارب سرکوب شده زندگی استفاده میشود.
فصل پایانی یعنی فصل نهم، نقدها نسبت به نظریه مدرنیته بازاندیشانه و جامعهشناسی زندگی شخصی بازاندیشانهای که این تئوری مطرح میکند را ارائه میدهد. توجه به این موضوعات به طرح پرسشهای مهمی درباره نوع تلاش جامعهشناختی برای بازسازی و قرارگرفتن به عنوان جزئی از آن، منجر میشود.
در حالیکه جامعهشناسی بازاندیشانه بر انعکاس پویاییهای تمایزی قدرت که شکلدهندهی روایت جامعهشناختی است، تأکید میورزد، دیگری، یعنی جامعهشناسی بازاندیشی، عمدتاً دلمشغول ساخت روایتی قدرتمند است و تمایز را به سود انسجام کنار میگذارد. اینها لزوماً رهیافتهای انحصاری برای مفهومپردازی مدرنیته و جامعهشناسی نیستند. اما بهتر است عنوان شود که دومی (به شیوهای که در این کتاب بررسی میشود) تاکنون در مواجهه با مباحث اولی ناکام بوده است. جامعهشناسی بازاندیشی روایتی غیرقابل قبول از پویاییهای مدرنیته (جهانی، محلی، سازمانی و شخصی)، و همچنین مبنایی غیرقابل پذیرش برای جامعهشناسی بازسازنده ارائه میدهد تا جایی که حتی نمیتواند مانند جامعهشناس بازاندیشانه شود.
کتاب «مدرنیتهی متأخر و تغییر اجتماعی» با عنوان فرعی (بازسازی زندگی اجتماعی و فردی) نوشته یعقوب احمدی و پرویز سبحانی با شمارگان 750 نسخه در 272 صفحه به بهای 20 هزار تومان از سوی انتشارات کویر به چاپ رسیده است.